بگذاریادگار بماند
زین روزگارتلخ
تصویرعاشقانه ی احساس گنگ ما
زان پیشتر.که سربگذاریم روی خاک
بگذارطرح خاطره ای از ما
برجای ماندو
-یادی ویادگار
بگذارچون گیاه
از لای سنگلاخ بروییم
ازعمق خشت و گل.
بگذار از درون چشمه بجوشیم
وانگاه
غلتان شویم
روسوی دریای بیکران
ما میرویم
ای نازنین رفیق
وزمابه غیرنام ونشانی
در یاد روزگار
چه میماند؟؟
|محمد عزیزی|